زنی که در خواب حرف میزد

 زنی که در خواب حرف میزد و شوهرش حرف های او را گوش میداد ماجرای زیبا و واقعی زن و شوهری که پیشنهاد میکنید آن را بخوانید و از آن درس بگیریم.

زنی که در خواب حرف میزد
افزودن تصویر از طریق آدرس

نیمه های شب بود که مرد از خواب پرید چند لحظه ای روی تخت نشست ، اما همین که نگاهی به اطرافش انداخت و دید که زنش سرجاش توی تختخواب نیست فهمید که احتمالا دوباره همسرش دچار خوابدیدگی شده و از جا برخاسته و توی خواب راه رفته و الان هم گوشه ای از خانه نشسته و داره توی خواب حرف می زنه.

مرد کمی گوش داد و صدای زنش را که شنید از اتاق خواب خارج شد و او را توی آشپزخانه دید که در عالم خواب دارد با یک نفرحرف می زند او خواست طبق معمول بیدارش کند که یکمرتبه متوجه شد که زنش دارد اشک می ریزد و انگاردارد با مادرش حرف می زند.

مادر من میدانم شوهرم مرد خوب و زحمتکشیه … اما این انتظار بزرگی که او با روی گشاده گاهی وقت ها یک شاخه گل برای من بیاورد… .

مرد هما جا نشست و جلو نرفت و آنقدر منتظر ماند تا زنش طبق معمول برخاست و به اتاق خواب برگشت و خوابید.

از فردا عصر هم وقتی مرد به خانه می آمد با روی خوش و لبخند یک شاخه گل برای زنش می آورد .

الان ۲۵ سال از اون روز می گذرد و مرد هر روز با نشاط یک شاخه گل می آورد و زن هم هنوز نگذاشته بود شوهرش بفهمد که آن شب زن جوان با یک نمایش خواب به شوهرش آموخت که وظیفه ی یک مرد مهربان چیست.

لذت لبخند زدن را تجربه کنید!!

تا زمانی که لبخند چهره مان را نپوشاند کامل لباس نپوشیده ایم!!

(گاندی)

نظرات (۱)


عجب 

باید حواسمون رو بیشتر جمع کنیم :))
از فردا تو خواب حرف میزنه میگه دیدی واسم النگو نخرید و ...

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">