گفت و گویی جذاب و خواندنی با رامبد جوان درباره خندوانه

رامبد جوان کارگردان و مجری خندوانه می گوید «خندوانه» اکنون به جایی رسیده است که دیگر نمی تواند آن را رها کند و به زودی باید در تدارک فصل پنجم آن باشد.
رامبد جوان ؛ بالا برویم پایین بیاییم، شبیه مهران مدیری پیدا نمی شود!

رامبد جوان در گفت و گویی از متن و حاشیه «خنداننده شو» گفته است. او می گوید حواس مان بیش از قبل جمع شده اما تاکید می کند بالاخره کمدی نیش دارد. بخشی از مصاحبه را به «خندوانه» اختصاص دادیم که احتمال تولید فصل پنجم آن حالا زیاد شده. نخستین بار سه سال پیش با رامبد جوان گفت و گو کردیم؛ «خندوانه» تازه شروع شده بود و هنوز نمی شد با قاطعیت درباره تداوم آن نظر داد. خود جوان هم دلش با ساخت فیلم سینمایی بود و شاید چنین دورنمایی برای «خندوانه» نداشت. برنامه کم کم بزرگ شد و شهرتش فراگیر؛ شهرتی که گاه جناب خان به گسترش آن دامن زده و گاهی مسابقه های آن و مسائل دیگر.
بارها نقاط ضعف و قوت «خندوانه» را یادآور شده ایم؛ به عبارت دقیق تر از اولین قسمتی که برنامه با حضور علی کفاشیان، رییس وقت فدراسیون فوتبال روی آنتن شبکه نسیم رفت. اتفاقا نوشتیم با برنامه ای استاندارد طرفیم و به تنهایی می تواند شبکه تازه تاسیس نسیم را نجات دهد. همزمان نقدهایی که وارد بود را هم متذکر شدیم؛ به ویژه آن که «خندوانه» کم فرود نداشته.
پس حالا که فرصت دوباره گفت و گو با رامبد جوان پیش آمده باید سوال های زیادی طرح کنیم. خیلی ها را پرسیدیم اما در فرصت کوتاهی که او داشت و باید به «خنداننده شو» می رسید، از برخی پرهیز کردیم و تمرکز اصلی مصاحبه را بر این مسابقه گذاشتیم. گفت و گو هفته پیش انجام شد که رامبد جوان و بچه های «خندوانه» مشغول ضبط مرحله یک هشتم بودند.

نگاه علمی به خنداننده شو

پیش از «خنداننده شو» مسابقه «زمانی برای خندیدن» از شبکه سه پخش شد، که برنامه ای ضعیف بود و با استانداردهای یک مسابقه استعدادیابی کمدی فاصله داشت. پشت «خنداننده شو» چه تفکری حاکم است که به این درجه از کیفیت رسید؟
شاید یکی از دلایل اصلی این بود که بچه ها را رها نکردیم و در این مسابقه واقعا شرکت کننده ها مربی داشتند. پیمان معادی  کتاب بسیار معتبری از آمریکا برای من آورد که درباره آموزش استندآپ کمدی است و به نوعی مرجع این مقوله هم است. این کتاب نوشته جودی کارتر است و ما آن را ترجمه کردیم و به زودی منتشر خواهیم کرد.
این کتاب را به شرکت کننده ها دادیم که بخوانند و در کنار آن تمرینات زیادی داشتیم. یا من به عنوان یکی از مربی ها تصمیم گرفتم با بچه های گروه خودم، دو سه تا از استندآپ کمدی های خیلی معروف مثل کارهای لویی سی.کی (از معرفی ترین کمدین های حال حاضر دنیا) را ببینیم. بعد از آن گفتیم حالا از کتابی که خواندیم چه ارجاعاتی می توانیم به اجرای لویی بدهیم.
ریز به ریز فرمول آن ها را بررسی کردیم و آموزش تئوریک را تبدیل به آموزش عملی کردیم. پس از آن سراغ متن هایی رفتیم که باید اجرایی می کردیم. مرحله اول خاطره بود و پس از آن نقد اجتماعی. این باعث شد بچه ها شکل و شمایل بهتر و ورزیده تری برای اجرای استندآپ کمدی پیدا کنند. 
این مدل برای همه مربی ها بود یا فقط گروه شما؟
نه این مسیر من بود و نمی دانم مربی های دیگر چه کاری انجام دادند.
بعضی از مربی ها تجربه استندآپ کمدی نداشتند. معیارتان برای انتخاب آن ها چه بود؟
برای من این مهم بود که مربی ها درک درستی از استندآپ کمدی، درک درستی از کمدی، درک درستی از بازیگری و درک درستی از اجرای تک پرسوناژی داشته باشند. واقعیتش این است و مشاهده کردید که هر سه نفر چطور تلاش کردند و بچه های آن ها هم به چه شکل پیش رفتند. من روزهای اول کری می خواندم و می گفتم، گروه اشکان خطیبی تیم آلمان است. منضبط و دقیق. گروه حسن معجونی برزیل است، گروه من گاهی انگلیس گاهی ایران، اما گروه خانم دهقان مالدیو است. اما حالا می بینیم که دو نفر از تیم خانم دهقان به مرحله سوم رسیده اند.
منظور گزارش ما حاشیه هایی بود که به یکباره متوجه «خنداننده شو» شد وگرنه ما تا الان نقد فنی داشته ایم نه محتوایی. تلویزیون محدوده مشخصی برای ممیزی و حد و حدود شوخی شرکت کننده ها تعیین کرده؟
اصولا در تلویزیون قوانین مقداری ثابت است و بخش عمدهای از آن سیال است. یعنی امروز یک برنامه می تواند پخش شود و فردا با همان محتوا نمی تواند دیگر پخش شود. چون ممکن است در برهه ای خاص جامعه نسبت به موضوعی حساس شود. منظور از جامعه هم یک سری از تعاریف به خصوص است. چون همیشه بخشی از جامعه فعال تر و معترض تر هستند و تلویزیون نسبت به آنها حساسیت بیشتری دارد.
از چهره های معروف فضای مجازی فقط دو نفر به جمع ۲۰ نفری «خنداننده شو» راه پیدا کردند: حسین شاهرخ نیا و سیده زینب موسوی. نتوانستید از بقیه حمایت کنید؟
چه حمایتی؟
شنیده ایم علاوه بر این دو نفر، بوده اند متقاضیانی که به خاطر فعالیت مجازی اجازه حضور در مرحله اصلی را از سوی مسئولان تلویزیون پیدا نکرده اند؟
(رامبد جوان تعجب می کند، پاسخ نمی دهد و می خواهد این سوال را از همکارانش در «خندوانه» از جمله محمود کریمی، کارگردان پشت صحنه بپرسیم. جواب آن ها منفی است و توام با تعجب. جوان این طور جواب می دهد:) فیلتر اولیه که خودمان بودیم؛ وقتی ویدئوهای مردم را می دیدم. از بین آنها صد نفر انتخاب شدند که جلوی آتیلا پسیانی، کمال تبریزی و گوهر خیراندیش اجرا داشتند. از جایی به بعد، به تلویزیون رجوع کردیم. برای اینکه اجازه حضور شرکت کننده ها را بگیریم؛ زمانی که فقط بیست نفر مانده بودند. حادترینشان همین دو نفر است، اگر قرار بود کسی نباشد همین دو نفر بودند.

پروژه ای که روز به روز بزرگ شد

خرداد سال ۹۳ که «خندوانه» را شروع کردید دورنمایی از موقعیت آن داشتید؟ فکر می کردید به جایی که امروز هستید برسید؟
ببینید دورنما واقعا نداشتیم، اما به هر حال فکر می کردیم که برنامه بگیرد. ما مثل همه آدم ها که وقتی می خواهند کاری را شروع کنند رفتار کردیم؛ آدم ها بیش از هر کاری سعی می کنند همه چیز را بسنجند، شرایط را محاسبه کنند، درصد خطا را کم کنند، پیش بینی هایی داشته باشند که کار را رشد بدهند و موفقیت به دست بیاورند. از همان شروع ماجرا ما ۱۱۸ برنامه ساختیم. بعد یک وقفه ایجاد کردیم و دیدیم که «خندوانه» گرفته و باید ادامه اش را بسازیم. اما جایگاهی که الان در آن هستیم می توانم بگویم که هم آره به آن فکر می کردیم و هم نه.
به غیر از موفقیت به ظرفیتی که پیدا کرده است امید داشتید؟
نه و خدا را شکر، «خندوانه» ظرفیتی پیدا کرد که دیگر نشود آن را رها کرد. یعنی اگر من می خواستم بگویم دو فصل می سازم و بعد خداحافظ حالا دیگر نمی شود. چون برنامه آنقدر ظرفیت پیدا کرد و از آن استقبال شد که امروز می توانم بگویم، کمپین ها، خیریه ها و شادی ای که به آن معتقدیم و برایش کار می کنیم در حال ترویج است.
وقتی از بین آدم های زیادی که ثبت نام می کردند به برنامه می آمدند چیزهای مختلفی می شنیدیم، به این نتیجه می رسیدیم که اگر حتی یکی از این حرف هایی که از زبان مردم زده می شود درست باشد، پس برنامه توانسته رسالتش را انجام دهد. مثلا کسی می آمد و می گفت خودکشی کرده ام، اما نجاتم دادند و پس از دیدن «خندوانه» تصمیم گرفتم دیگر خودکشی نکنم. یا معتاد حاد بودم و با «خندوانه» ترک کردم و... بنابراین حتی اگر یکی از آنها واقعی باشد، به این نتیجه می شود رسید که در جاهای دیگر هم حتما موردهای شبیه به این وجود دارد. پس بهتر است به راهی که می رویم ادامه دهیم.

فصل پنجم «خندوانه» در راه است

برنامه به جای خوبی رسیده است. کیفیت مسابقه «خنداننده شو» هم نشان می دهد که یک بازنگری خوب در روند تولید برنامه انجام شده. با این وصف واقعا تصمیم دارید تمامش کنید و ادامه آن را نسازید؟
قطعا می خواهم وقفه ای که نسبت به قبل بیشتر است برایش ایجاد کنم. من دلم می خواست یک سال نباشم. اما حالا برای چیزهایی مثل مسابقه پانتومیم، خنداننده شو، خنداننده برتر و... فرمول های خودمان را پیدا کرده ایم و می دانیم برای داشتن هرچه بهتر این بخش ها باید چه کرد. اگر الان ول کنیم، همه این ها صاحب جدید پیدا می کند، چون الان تقریبا به دیگران هم آموخته ایم که چطور از این فرمول ها استفاده کنند.
الان آیتم هایی مشابه «خندوانه» در شبکه های دیگر پیدا می شود.

اگر نباشیم، در همه شبکه ها پخش خواهدشد. می خواهیم باشیم که از آنچه که به وجود آورده ایم حراست کنیم.

کنداکتور هفتگی «خندوانه»

بعد از مدت ها با آوردن دکتر نامی که متخصص مغز و اعصاب است، به رسالت برنامه «خندوانه» یعنی روانشناسی خنده بازگشتید. قرار است از این دست برنامه ها باز هم داشته باشیم؟
بله. اتفاقا دکتر دوایی را هم داریم که روانشناس است (این برنامه هفته پیش روی آنتن رفت).
یعنی به صورت موازی پیش می روید؟
بله. ببینید ما کنداکتور هفتگی می چینیم. مثلا می گوییم در این هفته یک مناسبت را رعایت می کنیم، یک ورزشکار می آوریم، یک بازیگر و... اما در نهایت دوست داریم چهار شب مهمان داشته باشیم، اما اگر نشد دو شب باید مهمان دعوت کنیم. کلا دوست داریم شیطنت های خودمان را داشته باشیم، پانتومیم برویم، ادابازی داشته باشیم، خواننده بخواند و اصولا شبیه جشن باشد تا اینکه کسی به صورت مطلق بیاید و صحبت کند.
از بازخوردها هم خیلی استفاده می کنیم؛ مثلا بررسی می کنیم که آیا فلان موضوع برای جوانان یا عوام مردم دلچسب بوده یا نبوده، برنامه های هفته بعد را طوری جلو می رویم که برای همه جذاب باشد، خواننده و بازیگر مورد علاقه می آوریم و... به این شکل جذابیت برنامه را بالا می بریم و وقتی دیدیم تماشاچی دوباره زیاد شد، لا به لای آن مهمانان علمی دعوت می کنیم.
دنبال سلبریتی نیستید انگار.
مثل؟
محمدرضا گلزار یا شهاب حسینی و...
رضا را دعوت کردیم اما نیامد. شهاب هم نیامد. اما هر آدمی که به مجموعه ما اضافه شود با آغوش باز از او استقبال می کنیم. ما همیشه آماده ایم خودمان را عقب بکشیم تا آدم هایی که می توانند بیایند و شادابی بیشتر ببخشند.
نکته ویژه اجرای شما، نوع برخوردتان با تماشاچی ها و مهمان ها است. حواستان است که چطور خودتان را کارگردانی کنید. برعکس مهران مدیری که گاهی رفتارش تعبیر به نیش و کنایه به مردم می شود.
هر کاری یک سری قواعد و قوانین  دارد. ما قوانین و قواعدی که به آن معتقدیم را رعایت می کنیم. مثل احترام به مهمان، تماشاچی، احترام به مردم عزیز ایران. اما درباره مهران مدیری، باید بگویم که اگر بالا برویم پایین بیاییم شبیه اش پیدا نمی شود. دست به مهران نزنیم چون خودمان زخمی می شویم. حیف است و مهران یک دانه است در این مملکت.
منبع ؛ منظوم

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند.
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">